در صنعتی که عکاسان فراوانی تلاش می کنند مشتری های شما را از چنگتان در بیاورند، جذابیت عکاسی تجاری آن چنان زیاد است که مقاومت در برابر آن را دشوار می کند. مخصوصا برای کسانی که تازه قدم در این عرصه گذاشته اند. علاوه بر این رسانه های اجتماعی نیز متاسفانه نمی توانند به خوبی نشان دهند که پشت پرده این صنعت چه می گذرد و حتی خود عکاسان نیز در مورد مشکلاتی که در این حوزه با آنها سروکله می زنند خیلی کم صحبت می کنند. در این مطلب قصد داریم به بیان چندین واقعیت در رابطه با مشکلات عکاسان در عکاسی صنعتی تجاری، بپردازیم.
در محل عکاسی، شما تنها مسیری برای رسیدن به هدف هستید.
بیان مساله
بسیاری از عکاسانی که تازه به این صنعت پا گذاشته اند، خود را در صحنه عکاسی به گونه ای تصور می کنند که قادرند از خلاقیت خود استفاده کنند تا به نتیجه دلخواه برسند. اما واقعیت می تواند بسیار متفاوت باشد. هرچند که عکاس، کاپیتان کشتی است. او آنجاست که از مهارت خود استفاده کند تا عکسی که می گیرد با اهداف مشتری هماهنگ باشد و مهم نیست که در این مسیر از چه وسایلی بهره می برد. این مساله متناسب با میزان مبلغ پرداختی به او جدیت بیشتری پیدا می کند.
برای کسی مهم نیست که شما به عنوان یک عکاس بیمار یا خسته باشید و یا در ذهن شما برای سوژه موردنظر خلاقیت های بصری نقش نمی بندد، یا اینکه ایده های مشتری با تصور شما متفاوت است. به طور کلی معمولاً مشتری به شما خلاصه ای از آنچه که از یک عکس صنعتی تجاری می خواهد، می گوید و این شمایید که باید تصور او را به واقعیت تبدیل کنید. او ممکن است بر روی توانایی شما سرمایه گذاری بالایی کرده باشد و در طول عکاسی، قرار نیست دست شما را بگیرند.
یکی از دوستان تعریف می کرد که در یک پروژه عکاسی مشتری و شرکت تبلیغاتی به دنبال مدل بودند، مدل انتخابی آن ها متاسفانه از سگ می ترسید و آن ها از این خبر نداشتند و تصمیم داشتند از محصول خود در حال بازی مدل و سگ عکاسی کنند. من قبل از عکاسی مطمئن بودم که انتخاب این مدل، مشکلی برای گروه ایجاد خواهد کرد. تا آنجا که می توانستم با آن ها مخالفت کرده و روی آن پا فشاری کردم. ولی نظر من برای آن ها اهمیت نداشت برای همین کوتاه آمده و امیدوار بودم که همه چیز خوب پیش برود.
در روز عکاسی، بعد از دو ساعت عکاسی از مدل و سگ، بدون این که نتیجه ای مناسب بگیریم، رو به مسئول بخش کرده و از او پرسیدیم که از این عکس چه انتظاری دارد؟ جواب داد که می خواهد یک رابطه طبیعتی و اصیل را بین مدل و سگ در عکس به ببیننده منتقل کند. می توانستم آن لحظه عصبانی شوم ولی تصمیم گرفتم که تنها به کاری که برای آن استخدام شده ام بپردازم و بدون توجه به چهره کودک هر زمان که سگ نزدیک می شد از آن ها عکاسی کنم. در انتها، توانستم عکس مد نظر را بگیرم و مشتری را خوشحال کنم.
این تجربه یک عکاس در مواجهه با مساله ای است که در نهایت باید از آن دریافت که، شما فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف هستید. مشتری تنها از شما استفاده می کند تا به آنچه می خواهد برسد. احساس، ایده ها، خستگی و سلامت شما هیچ کدام در اولویت نیستند.
راه حل
- نهایت تلاش خود را بکنید تا صدایتان شنیده شود.
- ایده های خلاقانه خود را بیان کنید، اما بدانید که کجا و چگونه باید برای آن ها بجنگید.
- حرفه ای باشید و بدون توجه به شرایط آرامش خود را حفظ کنید.
- یک دستیار استخدام کنید که بتواند ذهن شما را بخواند و بدون این که لازم باشد به او بگویید، بتواند خواسته های شما را برآورده کند و بتواند یک تیم را در کنار هم به خوبی قرار دهد. داشتن این گروه می تواند همه چیز را برای شما راحت کند.
شرکت ها و مشتریان، معمولا جهت صرفه جویی در هزینه ها، به دنبال عکاس حرفه ای در زمینه عکاسی تجاری نیستند.
بیان مساله
چندین سال قبل کشف کردم که همکاران عکاسی پرتره و عکاسی خانواده که تجربه بسیار کمی در عکاسی تجاری دارند، بر روی مشتری های تجاری خود سرمایه گذاری کرده و در مناقصه هایی که من شرکت می کردم با مبلغ کمتر حضور داشتند.
گروه عکاسی لحظه نگاری، از عکاسان حرفه ای و پر تجربه در عکاسی تجاری هستند که می توانند به شما کمک کرده تا از ضررهای احتمالی انتخاب نادرست عکاس، پیشگیری کنید.
بعد از مدتی دریافتم که هر روز بیشتر دارم مناقصه ها را به آن ها می بازم، شروع کردم به این فکر کردن که چرا این عکاسان که حتی تجربه ای در زمینه عکاسی تجاری ندارند، باید در این مناقصه ها شرکت کنند. هرچند هیچ وقت نمی توانم مسئولین تبلیغات کارخانه ها و شرکت ها را در انتخاب این عکاسان درک کنم، ولی احتمالا پیش خود این گونه می اندیشیدند:
“اگر ما برای انتخاب عکاس در 80% هزینه ها صرفه جویی کرده و عکاس غیر حرفه ای را بر عکاسی تجاری ترجیح دهیم. حتی اگر عکاس غیر حرفه ای تجربه کافی برای مدیریت مراحل و دوره عکاسی نداشته باشد، یا حتی عکاس در کار خود مشکلاتی داشته باشد، باز هم از لحاظ مالی می توانیم در تنظیمات جبران کنیم.”
تفاوت داشتن عکس واقعا خوب از یک عکاس غیرحرفه ای با عکس واقعا عالی از عکاس تجاری از نظر هزینه می تواند میلیون ها باشد. مشتری معمولاً باور دارد که این “خوب” بودن برای کار آن ها کافیست.
با این وجود شرکت ها و کارخانه ها می دانند که ممکن است مجبور شوند مراحل عکاسی را دوباره انجام دهند و یک عکاس حرفه ای تجاری برای عکس موردنظر خود استخدام کنند تا عکسی را داشته باشند که عکاس غیر حرفه ای نمی توانست بگیرد. اما این احتمال نیز وجود دارد که چنین اتفاقی نیفتد و به این ترتیب در هزینه ها صرفه جویی چشمگیری می شود.
عکسبرداری دوباره در این حالت یک موقعیت ریسکی خواهد بود، چون بسیاری از عکاسان خردپا و غیرحرفه ای، درکی از تفاوت های بین عکاسی تجاری و عکاسی پرتره ندارند و آگاهی آن ها در این زمینه وظیفه مسئول شرکت یا کارخانه نیست. همچنین افراد مسئول تبلیغات درون این کارخانجات نیز نمی توانند به عکاسان کمک کنند. اما حتی اگر این عکاسان، بتوانند 90% عکس های پرتره بگیرند و 10% عکس های شبیه به عکس های تجاری بگیرند، به اندازه کافی برای مشتری کافی است تا بتواند مقدار زیادی در هزینه هایش صرفه جویی کنند.
مشتری با پولی که در استخدام عکاس غیر حرفه ای و خرده پا در مقابل عکاس تجاری ذخیره کرده است، می تواند عکس های بیشتر یا عکس هایی از مدل ها و صحنه های مختلف درخواست کند. در این مورد عکاس غیر حرفه ای برای این که نمی داند با چه چیزی درگیر شده است، یا چه میزان هزینه باید برای رسیدن به خواسته مشتری بپردازد، حاضر است تمام تلاش خود را بکند تا آنچه که مشتری می خواهد را انجام بدهد و نتیجه مناسبی را ارائه دهد، هرچند که در این کار از لحاظ زمان و هزینه ضرر نیز می کند.
در واقع ما نمی توانیم مشتری را برای استخدام عکاس غیرحرفه ای جهت عکاسی تجاری سرزنش کنیم. اما به هر صورت باختن ما به عنوان عکاسان تجاری که تجربه زیادی در این راه کسب کرده ایم و زحمت کشیدیم، به عکاسان غیر حرفه ای که معلوم نیست بتوانند خواسته مشتری را برآورده کنند، در این مناقصه ها ناراحت کننده و عصبی کننده است.
راه حل
مهم نیست که شما چه نوع عکاسی هستید، اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و قبل از جلسه با مشتری از آنچه که می خواهد آگاه شوید. زیرا اگر در میانه راه دریابید که خواسته مشتری را اشتباه متوجه شده اید، برایتان بسیار استرس آور خواهد بود.
علاوه بر این به خاطر بسپارید، با قبول کار عکاس دیگری که تجربه نوع عکاسی وی را ندارید، در واقع به همکارانتان که برای رسیدن به این مرحله تلاش کرده اند، ضرر می رسانید.
وعده های پوشالی
بیان مساله
این روزها وعده وعید شرکت ها، از سپردن پروژه بعدی به شما، تا زدن عکس به نام شما، یا گذاشتن عکس شما در نمایشگاه، روز به روز افزایش پیدا می کند. هرچند این مشکل همیشه در صنعت عکاسی تجاری بوده است، اما این روزها بیشتر گسترش پیدا کرده اند که من اعتقاد دارم این پیشنهادات، با مشکل شماره 2 رابطه موازی دارد.
بیشتر عکاسان پرتره و تازه کار در هنگام کار با یک فرد مشخص، می دانند که قول به ادامه همکاری برای کارهای آینده یا در نمایشگاه ها، کاملا پوشالی هستند. اما فکر می کنند که این موضوع در دنیای صنعت متفاوت است و این تصور تنها به دلیل تجربه کمی است که از عکاسی در این فضا دارند.
” برای این که برند بزرگ X می خواهد با من همکاری کند، بسیار هیجان زده هستم، آنها همچنین به من گفته اند که در برنامه های آینده نیز از همکاری من بهره خواهند برد، این یعنی نه تنها در این کار شرکت می کنم بلکه در پروژه های بعدی نیز شرکت خواهم کرد و این یعنی درآمد بیشتر.”
این ها جملاتی است که ممکن است عکاسان تازه کار بعد از شنیدن وعده وعیدهای یرخی از شرکت ها در ذهن خود مرور کنند اما واقعیت این است که در عکاسی تجاری، خیلی کم چنین اتفاقی می افتد. شرکت ها و برندها، اغلب از این عکاس به عکاس دیگر رفته و وفاداری خاصی به یک عکاس ندارند. آن ها هر روز به دنبال جدید کردن برند خود، می خواهند چهره جدید و بهتری از خود ارائه دهند و می خواهند در این راستا مدرنیزه شده، یا این که تصویرو استایلی منحصربفرد داشته باشند.
سالها پیش هنگامی که با یکی از همکاران بسیار محترممان، درباره ی کار با یک برند لوازم خانگی و نحوه انتخاب عکاس برای عکاسی از محصولاتشان صحبت می کردیم، جمله جالبی از ایشان شنیدیم و آن هم این بود که: آنها فقط به دنبال عکس های مسن هستند.
البته، داشتن یک کار مستمر و ادامه دار، به مشتری و محلی یا کوچک بودن کسب و کار آن بستگی دارد. کسب و کارهای محلی، اغلب به دنبال داشتن پروژه های تکراری و انجام یک کار روتین هستند تا برای آن به عکاس قبلی خود مراجعه می کنند.(اگر شما نیز می خواهید هر ماه، تنها برای یک مشتری کار کنید، بهتر است تنها با شرکت های کوچک و کسب و کارهای محلی کار کنید.)
با این حال، اغلب اوقات همین مشتری های کوچک به دنبال پس انداز پول هستند، بنابراین ممکن است فکر کنند که با دادن این پیشنهادات شانس بیشتری برای تخفیف دارند. به این ترتیب به صورت امیدوارانه کلماتی مانند ادامه همکاری، اعتبار عکس و نمایشگاه برای عکاسی به کار می برد تا عکاس فکر کند مشتری تجربه زیادی در این زمینه ندارد و او را تحت تاثیر قرار دهد تا با هزینه کمتر، عکس های بهتری بگیرد یا این که برخی از عکس ها و ادیتها را رایگان انجام دهند.
راه حل
روشی که ما معمولا به این پیشنهادات جذاب جواب می دهیم، این است که مشخصات عکس را دریافت کرده، وسپس مبلغ بدون تخفیف را برای آن ها ارسال می کنیم. حال مشتری یا می پذیرد یا خیر. مسلماً که خیلی از آنها نمی پذیرند.
هرگز وقت زیادی برای تخمین این استعلام مصرف نکنید و فقط برای همکاری در اینده به مشتری تخفیف ندهید.
مسئولیت همه چیز با شماست
بیان مساله
شما فارغ از این که مقصر کیست، مسئول اشتباهات همکارانتان و اغلب اشتباهات مشتری هستید و بیان اشتباه همکارتان در زمان عکاسی، به مشتری هنگام وقوع یک اتفاق کار کاملا غیرحرفه ای خواهد بود. بنابراین به هیچ عنوان وقتی در زمان عکاسی اتفاقی افتاد، به مشتری نگویید که همکارم این اشتباه را انجام داده است.
وظیفه شما پذیرش و به عهده گرفتن مسئولیت همه چیز است. گاهی حتی مجبورید به خاطر گروه خود از مشتری عذرخواهی کنید و با آن ها کنار بیایید تا مشکل برطرف شود و رو به جلو حرکت کنید.
اگر همکار جدیدی به شما اضافه شده است و به طور ناگهانی به یکی از وسایل صحنه عکاسی صدمه زد، این وظیفه شماست که آن را در اولین فرصت جایگزین کنید. مسئولیت تغذیه گروه عکاسی نیز برعهده شماست. شاید به نظر عادلانه نیاید، ولی واقعیت است.
شاید مدیریت همه این موارد با هم برای عکاسان تجاری تازه کار ترسناک به نظر برسد، اما این موضوع امری اجتناب ناپذیر است. به خصوص اگر بخواهند در کار خود حرفه ای باشند و قصد کار مجدد با آن مشتری را داشته باشند.
راه حل
بنابراین علاوه بر همیشه در صحنه بودن، مدیر و پاسخگو باشید تا پروژه عکاسی تجاری به خوبی پیش برود.
اگر فکر می کنید این موضوع شما را اذیت می کند، تا جایی که ممکن است تمرین کنید تا زمانی که احساس کنید آماده اید و همکارانتان هم با شما هماهنگ شوند.
به عنوان مشتری و شرکتی که به دنبال عکاسی تجاری و عکاسی صنعتی هستید، می توانید به استودیو لحظه نگاری جهت گرفتن مشاوره مراجعه کنید.
عدم آگاهی در زمینه ارزش عکس ها
بیان مساله
بسیاری از عکاسان تجاری جدید، نمی دانند که چگونه عکس ها را ارزش گذاری کنند، و بسیاری از مشتریان ارزش یک عکس را نمی دانند، مانند مثل کوری عصا کش کور دیگر است.
در همه فروم ها و گروه های عکاسی تجاری ممکن عضو شوید، و به دنبال پست هایی بگردید که می پرسند: “چگونه این کار را ارزش گذاری کنم” یا “چه قیمتی برای این کار بدهم”
معمولاً جواب کامل و صحیحی را نمی گیرند، جون مبلغ ها از نظر هر عکاس برای یک کار مشخص می تواند متفاوت باشد، به همین دلیل در گوگل شروع به جستجو می کنند.
گوگل منبع قابل اعتمادی برای تخمین هزینه های عکاسی تجاری نیست و توصیه هایی که در سایت های مختلف برای محاسبه هزینه بیان شده است متفاوت است. به طور مثال در بعضی از سایت ها روش محاسبه هزینه عکاسی تنها براساس پیکسل های موجود در هر نوع عکس یا مدت زمان اجرای پروژه عکاسی تجاری معرفی شده است که روش مناسبی نیستند.
در چنین شرایطی سه اتفاق می تواند بیفتد:
- ممکن است عکاسان کم تجربه نیز با اعتماد به همین توصیه ها، هزینه ای را به مشتری ارائه دهند که آن ها نیز متوجه دلیلش نمی شوند و بدتر از همه این که در استاندارد های صنعت عکاسی تجاری نیز قرار نمی گیرند.
بعد از آن هم، مشتری شروع به چانه زنی بر سر هزینه می کند. عکاس نیز چون نمی داند چگونه قیمت گذاری انجام می شود و هیچ تجربه و یا منبعی در این زمینه ندارد؛ نمی داند که چگونه می تواند به مشتری تحفیف دهد. این دسته از عکاسان معمولا اطلاعات اشتباه نیز به مشتری می دهند و به عکاسان تجاری پر تجربه نیز ضرر می زنند زیرا باید تلاش کنند تا ذهنیت مشتری را تغییر دهند و آن ها را متوجه اشتباه نفرات قبلی کنند. - در شرایط پیچیده تر، مشتری خود نیز اطلاعاتی در زمینه هزینه ها دارد و با توجه به تجربیات خود در گذشته شروع به مقایسه می کند. در آخر نیز به این نتیجه می رسند که عکاس تجاری نمی تواند هزینه بیشتری از عکاسی که برای عروسی خودم استخدام کردم بگیرد.
- گاهی نیز مشتری از قبل با یک عکاس تجاری کار کرده است اما او در زمان عکاسی، در دسترس نیست و به همین علت قصد دارد برای راه انداختن کار خود عکاس تازه کاری را پیدا کند که هزینه کمتری می گیرد.
- مشتری می تواند هیچ ایده ای راجع به قیمت ها نیز نداشته و نداند که به طور کلی یک پروسه عکاسی چگونه پیش خواهد رفت. هرچند که عکاس نیز ممکن است ایده ای نداشته باشد. در این حالت چانه زنی سخت تر هم خواهد بود چون نمی دانند آخرش به کجا ختم خواهد شد.
راه حل
اگر نمی دانید که چگونه قیمت عکاسی تجاری را محاسبه کنید، قبل از اینکه قیمت ها را برای مشتری بفرستید، با یک عکس متخصص مشورت کنید. این کار برای همه ما بهتر خواهد بود و ما از شما تشکر می کنیم.
عکاسی تجاری برای عکاسان تازه کار یا عکاسانی که در حوزه های دیگر فعالیت می کنند، جذابیت زیادی دارد. بسیاری از آن ها تلاش می کنند تا عکاسی صنعتی را نیز در حوزه کاری خود قرار داده و بتوانند مشتری های مناسب پیدا کنند. با این حال، رسانه های اجتماعی متاسفانه نمی توانند به خوبی نشان دهند که پشت پرده این صنعت چه می گذرد. خود عکاسان هم خیلی کم در مورد مشکلاتی که در این حوزه با آنها سروکله می زنند صحبت می کنند و شاید همین باعث شود دیگر عکاسان را تحت تاثیر خود قرار دهد.
شرکت ها معمولاً به شرایط پرداختی شما اهمیت نمی دهند.
جذاب ترین بخش عکاسی تجاری، پرداخت دستمزد است. ما از اصطلاح جذاب استفاده می کنیم، چون هم گرفتن چند فقره چک برایتان جذاب و دوست داشتنی خواهد بود، هم این که باید بعد از سری اول، چندین بار به سراغ آن ها بروید تا بتوانید این چک ها را پاس کنید!
چنین پرداخت های طولانی مدت در دنیای تجاری، هم استرس زا است و هم خسته کننده. ماه ها باید به دنبال وصول چک ها باشید و در بهترین حالت که مشتری به راحتی آن ها را بپردازد، استرس پرداخت دارید. اگر در این میان مشتری نیز مشکل داشته باشد، ممکن است مجبور شوید یک پروسه خسته کننده را پیش رو داشته باشید تا به دستمزد خود برسید.
بنابراین بهتر است نحوه پرداخت را کاملا در قرارداد و فاکتورها مشخص کنید. رایج ترین شرط پرداخت در صنعت عکاسی تجاری این است که مشتری باید ظرف مدت 30 روز، مانده حساب را بپردازد.
بیان مساله
بسیاری از شرکت ها، شرایط پرداخت را طولانی تر کرده و به 60 تا 90 روز هم می رسانند. حتی شاید عجیب به نظر برسد ولی ممکن است 4 ماه طول بکشد تا به شما هزینه ها را بپردازند. شرکت ها و برندهای بزرگی که شرکت های تبلیغاتی را استخدام می کنند، معمولا پرداخت را کمتر از ظرف مدت 3 یا 4 ماه انجام نمی دهند.
اگر شما پرداخت 30 روزه را در قرارداد خود آورده اید و مشتری آن را امضا کرده است ولی پرداخت را در 30 روز انجام نداده، قرارداد شما مشکل فنی دارد. بدیهی است که شما نیز با عدم دریافت وجه قراداد یک یا دوماه دیرتر، به سراغ وکیل و شکایت نمی روید.
راه حل
بهتر است که با سوالات پی در پی درمورد وصول چک ها، رابطه خود را با مشتری خراب نکنید تا شانس کار کردن با او را برای کارهای آینده از بین نبرید.
اما گاهی ممکن است درست مانند مابقی عکاسان از لحاظ مالی دچار مشکل شوید و دریافت مبلغ این چک ها برای شما حیاتی باشد، همچنین چک کردن هر روزه حساب بانکی برای اطمینان حاصل کردن از دریافت وجه دستمزدتان نیز امری استرس زاست. بنابراین بهتر است که یک سیاست صحیح را برای پرداخت انتخاب کنید.
قبل از قبول کار، همیشه در مورد نحوه پرداخت ها صحبت کنید. آنها باید انتظارات شما را بدانند و شما باید آنها را به وضوح برای ایشان توضیح دهید.
همچنین قبل از شروع کار، تمام هزینه های مصرفی مربوط به کار را از آنها بگیرید، شما بانک مشتری نیستید که به جای مشتری پرداخت کنید. مشخص کنید که اگر مشتری آنها را نپردازد شما نمی توانید کار را شروع کنید. در انتها اگر نمی توانید برای مدت طولانی منتظر دریافت مبلغ چک باشید با شرکت های تبلیغاتی یا صاحبان برندهای بزرگ کار نکنید، به مشتری های محلی و شرکت های کوچک اکتفا کنید که معمولاً پرداخت ها را به موقع و سریع انجام می دهند.
شما تنها عکاسی نیستید که مشتری با او تماس گرفته است
از طرف مشتری ها، با شما تماس می گیرند و به شما درخواست همکاری می دهند. مثلا ممکن است پیغامی مانند پیغام زیر به شما بفرستند:
سلام، – اسم شما- ما به دنبال یک عکاس برای عکاسی پروژه ی پیش رو هستیم و بسیار علاقه مندیم که با شما همکاری کنیم. نمونه کار شما را پسندیدیم و فکر می کنیم استایل کار شما برای پروژه ما به طور مشخص مناسب است به همین دلیل بسیار مشتاقیم با شما کار کنیم.
خب بسیار عالی!
بیان مساله
مساله این است که، ممکن است همین پیغام با همین شرایط را برای پنج عکاس دیگر نیز فرستاده باشند. آنها شاید در این پیغام، شما را خیلی شاخص نشان دهند و جزء اولین انتخاب ها به نظر برسانند؛ اما اشتباه نکنید، بدون توجه به این که مشتری چقدر بزرگ باشد یا محلی باشد، این امکان وجود دارد که همزمان با چند عکاس دیگر نیز برای کار صحبت کنند.
استودیو لحظه نگاری، به شما کمک کرده تا بهترین عکس های تجاری صنعتی را مناسب به حرفه خود در کمترین زمان ممکن داشته و مشکلاتی که در عکاسی های دیگر داشته اید را دیگر تجربه نکنید.
اگر یک شرکت تبلیغاتی برای عکاسی پروژه ای با شما تماس بگیرد، باید فرض کنید حداقل سه عکاس دیگر نیز این پیشنهاد را دریافت کرده اند و شما با این گروه نیز، در حال رقابت هستید. ما بارها از شرکت ها پرسیده ایم و می توانیم بگوییم 100درصد شرکت ها به دیگر عکاسان نیز برای شروع پروژه مراجعه می کنند.
تنها زمانی ممکن است این اتفاق نیفتد که سبک شما آنچنان منحصربفرد باشد که هیچ عکاسی نتواند کار شما را انجام دهد. در این حالت مشتری با مشاهده نمونه کارهای شما و الهامی که از آن ها برای پروژه کار خود گرفته است، قصد دارد شما پروژه عکاسی آن ها را انجام دهید و عکس های مشابهی به ایشان تحویل دهید.
یکی از بهترین زمان ها در زندگی کاری ما، زمان دریافت یک پیغام از یک کارگردان هنری بود که برای یکی از مشتری های رویاییمان کار می کرد. پیغامی با این مضمون که برند، فقط کار شما را پسندیده است. آن روز برای باور این واقعیت چندین بار پیغام را خواندیم.
زیرا چنین موقعیت هایی انقدر نادر است که ممکن است به تعداد انگشتان اتفاق بیفتد و تنها برای عکاسانی رخ می دهد که واقعا در کار خود حرفه ای و خاص هستند.
راه حل
به هر صورت مهم نیست که مشتری چقدر از شما تعریف می کند و کار شما را تحسین می کند. همیشه فرض کنید که شما تنها عکاسی نیستید که برای به سرانجام رساندن این پروژه در نظر گرفته شده اید. اما برای این که شما در نهایت گزینه انتخابی مشتری باشید باید:
- با مشتری ارتباط برقرار کنید.
- بدانید که به چه چیزی نیاز دارند و نقاط مساله ساز کجاست.
- بپرسید، چه چیزی در آخرین تصویربرداری به خوبی پیش نرفته است.
- دریابید که چگونه می توانید نیازهای مشتری را برطرف کنید.
- نقاط قوت خود را در حین گفتگو با مشتری حتما بیان کنید.
- درباره روش های حل مشکلات و چگونگی برطرف کردن آن ها با مشتری صحبت کنید.
- با مشتری در سطح خودش صحبت کنید تا به راحتی بتوانید با آن ها ارتباط برقرار کنید.
رعایت این نکات به شما کمک می کند که گزینه انتخابی مشتری باشید.
چیزی به نام قیمت مناسب وجود ندارد
شاید فکر کنید که بازار عکاسی آنقدر عادلانه است که وقتی قیمت و هزینه ها را مشخص کرده و به مشتری ارائه می دهید، او هم سریع بگوید “عالی شد، من هم همین را انتظار داشتم”. اما خیر، این گونه نیست.
شاید فکر کنید آنچه که از تعرفه عکاسی در اینترنت موجود است با تمام ابزارها و هزینه هایی که ارائه شده، حتی با وجود به روز نبودن و این که مربوط به امسال نیستند، اگر مشتری حرفی روی آن نزده و از این مبلغ راضی باشد، می تواند منبع خوبی برای تعیین قیمت جلسه عکاسی شما باشد. در صورتی که خیر، چنین نیست.
بیان مساله
به سادگی می توان قیمتی به مشتری معرفی کرد که حاضر به پرداخت آن باشد و خود عکاس نیز چنین مبلغی را پذیرفته باشد.
اگر بعد از خواندن این جمله آه عمیق کشیدید، ما شما را درک می کنیم. زیرا ناراحت کننده است. تصور کنید که مشتری یا آژانس های تبلیغاتی وقتی از سه عکاس مختلف، لیست هزینه دریافت می کنند، در مورد این مساله چه فکری می کنند.
به طور مثال در یکی از پروژه های عکاسی، قیمتی که ما به مشتری ارائه دادیم، کمتر از 10 میلیون بود، در حالی که وقتی از او، در مورد عکاسان دیگر پرسیدیم، بیان کرد که کمترین گزینه حدود 4 میلیون و بیشترین آن 25 میلیون بوده است. این تفاوت قیمت ها به هر حال مشکل ساز است. این قیمت ها رو بپرس ازشون ایرانی یا خارجی بذاریم و این حرفا؟
راه حل
در این زمان است که مواردی همچون دانستن قیمت های مناسب برای پروژه عکاسی، براساس زمانی که صرف شده و تجربه کاریتان و همین طور شناخت کامل از حرفه خود، می تواند در زمینه تعیین قیمت به شما کمک کند.
اصلا هیچ اشکالی ندارد درباره قیمتی که برای یک پروژه عکاسی باید در نظر بگیرید، از دیگران سوال بپرسید.
در واقع قیمت مناسب وجود دارد و آن هم قیمت مناسب برای شماست. تمام تلاش خود را برای محاسبه قیمت ها وهزینه ها بکنید و سپس با اعتماد به نفس کامل آن را به مشتری ارائه دهید.
شما سالها تلاش کرده اید تا در کار خود مهارت بیابید و توانایی های خود را گسترش دهید تا بر روی مشتری تاثیرگذار باشید و درآمد کسب کنید. به هرحال شما در انتها باید از این درآمدها کم کنید تا به نظر مشتری نزدیک شوید.
پروژه های عکاسی در پایان سال برای عکاسان گران تر
این امکان وجود دارد که پروژه های عکاسی در ماه های آخر سال، بدون توجه به مهارت و استعداد افراد به عکاس گران تر برسد.
بیشترین قیمتی که برای یک پروژه عکاسی در پایان سال ارائه داده ایم، 27 میلیون بوده است. در صورتی که حتی قیمت های 8 میلیونی هم به آن ها پیشنهاد شده بود. با توجه به این مساله، مشخص است که قیمت ها تنها به عکس و عکاسی وابسته نیست، آن ها در واقع بودجه ی باقی مانده خود را خرج می کنند.
هرچند که ما آن کار را به خاطر زمان و محل عکاسی نتوانستیم بگیریم و مشتری تصمیم گرفت که یک عکاس محلی را برای این کار انتخاب کند تا در زمان نیز صرفه جویی کرده باشد زیرا درست قبل از سال نو بود و زمانبندی برای ایشان بسیار مهم بود.
برندهای بزرگ اغلب ترجیح می دهند که تمام هزینه خود را صرف بازاریابی کار خود کنند و بودجه باقیمانده را در انتهای سال صرف عکاسی کرده تا در سال بعد این بودجه کمتر نشود. با دانستن این مساله، ما پربارترین جلسه عکاسی را برای قرارداد خواهیم داشت و هرآنچه که می شود را بیان می کنیم.
اما با این وجود ماجراهای زیادی از عکاسان هنرمند، باتجربه و ماهر شنیده ایم که این نوع پروژه های عکاسی را به عکاس هایی با مهارت کمتر از دست داده اند چون آن عکاس مبلغ دوبرابر را ارائه داده است. البته، درست است شما نمی توانید مطمئن شوید که مشتری می خواهد بودجه را خرج کند یا این که به دنبال عکس های خوبی هستند و بودجه زیادی برای مصرف ندارند. اما به هر حال، همین بازی های حدس و گمان است که عکاسی تجاری را چالش برانگیز و جالب می کند.
راه حل
همیشه از مشتری خود بپرسید که به دنبال ثبت چه نوع عکسی هستند، زیرا این موضوع می تواند به شما کمک کند تا تصمیم بگیرید چه قیمتی را ارائه بدهید. مثلا در نمونه ای که گفته شد، ما از مشتری ارزش عکسی که می خواهند را پرسیدیم و آن ها گفتن سطح بالایی از کیفیت را انتظار دارند. بنابراین کیفیت پرداخت آن ها نیز بایستی بیشتر باشد.
دزدیدن ایده های کاری شما توسط مشتری
مشتری یا آژانس تبلیغاتی ممکن است از ایده های کاری شما استفاده کنند، در حالی که شما را برای پروسه عکاسی خود انتخاب نکردند.
این مورد ناراحت کننده ترین مشکل پشت پرده در عکاسی تجاری است.
بیان مساله
گاهی مشتری از شما علاوه بر مبلغ هزینه ها و قیمت کار، پروپوزالی برای روند عکاسی می خواهد که این روزها به صورت یک PDF برای مشتری فرستاده می شود و معمولا شامل مواردی مانند روش عکس گرفتن، ترکیب عکس ها، استایل آنها و نمونه هایی از ادیت و کارهای قبلی است که برای آن ها ضمیمیه کرده و می فرستید. حتی در مواردی باید ایده های خلاقانه و منحصربفردی نیز برای آن ها ارائه بدهید.
با فرستادن این پروپوزال، شما جزئیات زیبایی از کار خود را برای مشتری می فرستید که نشان می دهند شما برای رسیدن به این مکانی که هستید، چه تلاشی کرده اید. گاهی شما در واقع بخشی از امضای خودتان را برای مشتری می فرستید زیرا می خواهید از این طریق شانس خود را برای گرفتن پروژه بالا ببرید، اما متاسفانه مشتری امضای شما را برای خود برداشته، به یک عکاس دیگر داده و به آن ها می پردازد تا کار شما و استایل شما را بازسازی کند.
راه حل
متاسفانه در چنین اتفاقی چون فقط یک پروپوزال است و قانون کپی رایت به آن تعلق نمی گیرد، شما نمی توانید اقدام قانونی کنید. بهرحال این ریسکی است که هر عکاسی باید بپذیرد. برای همین شما باید تعادلی بین کاری که می خواهید ارائه بدهید و ندادن اطلاعات زیاد از حد، ایجاد کنید.
اگر در برخورد با مشتری چنین احتمالی را دادید، بهتر است اطلاعات را به صورت کلامی و با یک تلفن به او بدهید و مطالب کمتری را در پروپوزال خود ارائه دهید.
در انتها، تمام این موارد چالش های عکاسی تجاری هستند که درگیر شدن با آن ها ارزشمند است. در انتهای روز، زمانی که عکس های الهام بخش، زیبا و جذاب خود را در دنیای بیرونی می بینید، حس می کنید بخشی از روح خود را در آن به اشتراک گذاشتید، و در آن زمان است که دیگر این مشکلات اهمیتی برای شما ندارند.
گروه عکاسی لحظه نگاری بخشی از تجربیات عکاسی صنعتی خود را اینجا به اشتراک گذاشته است
[ratings]